سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که را نهال خوى و خلق به بار بود ، شاخ و بر او بسیار بود . [نهج البلاغه]
امروز: جمعه 103 آذر 2

 ( اعتماد به نفس زیادی)

یک برنامه‌نویس و یک مهندس مکانیک در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید 5 دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من 5 دلار به شما می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید 5 دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم 50 دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.

برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و 5 دلار به برنامه‌نویس داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود 3 پا دارد و وقتى پائین می‌آید 4 پا؟» برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.

بالاخره بعد از 3 ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و 50 دلار به او داد. مهندس مودبانه 50 دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و 5 دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید ...


 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در دوشنبه 87/7/29 و ساعت 9:21 صبح | دوست دارم نظرتونو بدونم()

امام عسکرى علیه السلام مى‌فرماید:

هنگامى که موسى بن عمران با خدا سخن مى‌گفت عرضه داشت:

خدایا! پاداش کسى که شهادت دهد من فرستاده و پیامبر توام و تو با من سخن مى‌گویى چیست؟

خدا فرمود: فرشتگانم به سوى او مى‌آیند و وى را به بهشتم بشارت مى‌دهند .
موسى گفت: پاداش کسى که در پیشگاهت مى‌ایستد و همواره نماز به جا مى‌آورد چیست؟

فرمود: به خاطر رکوع و سجود و قیام و قعودش به فرشتگانم مباهات مى‌کنم، و کسى که به فرشتگانم به او مباهات کنم او را عذاب نخواهم کرد .
موسى گفت: پاداش کسى که به خاطر خشنودیت مسکینى را طعام دهد چیست؟

 فرمود: فرمان مى‌دهم ندا دهنده‌اى بر فراز همه خلایق ندا دهد فلان پسرِ فلان، از آزاد شده‌هاى خدا از آتش دوزخ است .
موسى گفت: پاداش کسى که صله رحم کند چیست؟

فرمود: مرگش را به تأخیر مى‌اندازم و سکرات موت را بر او آسان مى‌کنم، و خزانه‌داران بهشت او را ندا مى‌کنند به سوى ما بیا و از هر درى که خواستى وارد بهشت شو .
موسى گفت: پاداش کسى که آزارش را از مردم نگاه دارد و نیکى و خیرش را به مردم برساند چیست؟

فرمود: روز قیامت، آتش به او ندا مى‌کند که تو را بر من راهى نیست .
گفت: پاداش کسى که با زبان و دلش تو را یاد کند چیست؟

 فرمود: موسى! او را در قیامت در سایه عرشم قرار مى‌دهم و در حمایت خود مى‌گیرم .
گفت: پاداش کسى که پنهان و آشکار آیات حکیمانه‌ات را تلاوت کند چیست؟

فرمود: اى موسى! چون برق بر صراط خواهد گذشت .
گفت: پاداش کسى که بر آزار و سرزنش مردم چون وابسته به تو است صبر کند چیست؟

فرمود: او را در برابر ترس‌هاى روز قیامت یارى مى‌دهم .
گفت: پاداش کسى که چشم‌هایش از خشیت تو اشک بریزد چیست؟

 فرمود: چهره‌اش را از حرارت آتش دوزخ حفظ مى‌کنم و او را از روز فزع اکبر ایمنى مى‌دهم .
گفت: پاداش کسى که به خاطر حیاى از تو خیانت را ترک کند چیست؟

فرمود: روز قیامت براى او ایمنى است .
گفت: پاداش کسى که به اهل طاعتت محبت ورزد چیست؟

فرمود: او را بر آتش دوزخ حرام مى‌کنم .
گفت: پاداش کسى که مؤمنى را عمداً به قتل برساند چیست؟

 فرمود: روز قیامت به او نظر رحمت نمى‌اندازم و از لغزشش گذشت نمى‌کنم .
گفت: پاداش کسى که کافرى را به سوى اسلام دعوت کند چیست؟

فرمود: به او درباره هر کسى که بخواهد اجازه شفاعت مى‌دهم .
گفت: پاداش کسى که نمازهایش را به وقت بخواند چیست؟

فرمود: درخواست‌هایش را به او عطا مى‌کنم و بهشتم را بر او مباح مى‌نمایم .
گفت: پاداش کسى که وضویش را براى خشیت تو کامل و تمام انجام دهد چیست؟

 فرمود: او را روز قیامت برمى‌انگیزم در حالى که میان دو چشمش نورى است که مى‌درخشد .
گفت: پاداش کسى که روزه رمضان را به خاطر رضا و خشنودى تو بگیرد چیست؟

 فرمود: او را در قیامت در جایگاهى قرار مى‌دهم که در آن ترسى نیست


 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در دوشنبه 87/5/21 و ساعت 2:27 عصر | دوست دارم نظرتونو بدونم()

ممکن است

کشاورزی بود که تنها یک اسب برای کشیدن گاوآهن داشت. روزی اسبش فرار کرد. همسایه ها به او گفتند: "چه بد اقبالی!"

او پاسخ داد: "ممکن است"

روز بعد اسبش با دو اسب دیگر برگشت. همسایه ها گفتند: "چه خوش شانسی!"

او گفت:"ممکن است"

پسرش وقتی در حال تربیت اسبها بود افتاد و پایش شکست. همسایه ها گفتند: "چه اتفاق ناگواری!"

او پاسخ داد: "ممکن است"

فردای آن روز افراد دولتی برای سربازگیری به روستای آنها آمدند تا مردان را به جنگ ببرند اما پسر او را نبردند. همسایه ها گفتند:"چه خوش شانسی!"

او گفت: "ممکن است!"

و این داستان همچنان ادامه دارد [...] همانطور که زندگی ادامه دارد.

 

منبع: یادداشتهایی از یک دوست - آنتونی رابینز

مثل باران
 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در یکشنبه 87/5/20 و ساعت 7:54 صبح | دوست دارم نظرتونو بدونم()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دعای پولدار شدن
دعا
اصول یادداشت برداری
88/8/8
خود سازی در 6 مرحله
چگونه مسئله حل کنیم ؟
شگفتی های حافظه ( قسمت دوم )
شگفتى‏هاى حافظه ( قسمت اول )
چگونه میتوانید نظر دیگران را در مورد خود تغییر دهید؟
هدف آفرینش انسان
مدیریت استرس در کار و بهبود سلامت روان
چگونه عاشق خدا شویم
تبریک سال نو
شعر زیبا از :عبدالجبار کاکایی
زود قضاوت نکنیم !
[همه عناوین(171)][عناوین آرشیوشده]

Clicky Web Analytics