1. تعارفات
تعارفهاى بیش از حدّ و فقدان شهامت «نه گفتن» نابودگر فرصتها به شمارمى آید.
2. تلفن
گفتوگوهاى طولانى، حاشیه روىهاى بىمورد و حتّى استفاده مکرر از آن
به خستگى روانى، انقطاع کار، عصبانیت، ابهام و
تحلیل رفتن قواى جسمانى مىانجامد.3. ملاقات کنندگان
در خانه، محل کار، خیابان و محیطهاى دیگر اجتماعى با افراد گوناگون ارتباط داریم،
ولى باید
توجه داشته باشیم که بسیارى از این دیدارها و ارتباطها از سود مادى و معنوى تهى است4.
اطلاعات اضافى. بررسى، مراجعات مکرر و بیهوده و بازبینى خاطرات نهفته در لابهلاى آنها، جز اتلاف وقت معنایى ندارد.
براى پیشگیرى از این هزینه
جبرانناپذیر، باید اطلاعات کیفى موجود،پس از دستهبندى و نه بستهبندى، در جاى
مناسب قرار گیرند. و اطلاعات کمّىبه شکل فهرست، نمودار، جدول و غیره خلاصه شوند تا
هنگام نیاز به بخشى از آنهابه بازبینى کل ناگزیر نگردیم و وقت بسیار هزینه
نکنیم.5. خود محورى
باید در انجام کارها از تفویض اختیار و یارى همکاران و دوستان
بهره بردو از هزینه کردن وقت در امور کم اهمیت پرهیز کرد.
افزون بر این، خود محورى
سبب فشار عصبى و تنشهاى روانى شدید مىگردد.انسانهاى خود محور در انبوهى از
اطلاعات دست و پا مىزنند و همواره از کمبود وقت شکوه مىکنند.
6.
استفاده مؤثر از وقت، به تقسیم درست انرژى بستگى دارد.
بسیارى از افراد در ساعات آغازین صبح، براى مثال از ساعت 8 تا 12 چنان انرژى
مصرف مىکنند کهانرژى جایگزین نیز نمىتواند آنها را براى فعالیتهاى بعدى آماده
سازد.7.
عدم اولویت گذارىنداشتن فهرستى از کارها و مشخص نبودن اولویتها،
عامل دیگر نابود ساختن فرصتها است
. کارهاى روزانه ما سه حالت دارند:1. امور فورى
2. کارهاى متوسط
3. امور عادى و معمولى
داشتن یک دفترچه کوچک جهت فهرست کردن کارها بر اساس اهمیتشان بسیار سودمند است.
8.
نوع نگرش به زمانروز، هفته و ماه دیدن زمان، به «سرقت پنهان آن مىانجامد.
براى جلوگیرى از این سرقت، باید زمان را دقیقه، لحظه و ثانیه ببینیم
.برنامه ریزى دقیق و زمان بندى شده یعنى نجات دادن و ذخیره ساختن وقت.
در پرتو این
امر:1. اهداف حرفهاى و شخصى سریعتر و مطمئنتر حاصل مىگردند.
2. وقت ذخیره مىشود.
3. وقت کافى براى رسیدن به کارها، وظایف و فعالیتها باقى مىماند.
4. فشارهاى روزمره زندگى کاستى مىپذیرد و انسان از عادتها و روشهاى بهتر و مطمئنتر برخوردار مىشود.
راز موفقیت بسیارى از افراد موفق، استفاده بهینه و کارآمد از لحظات و فرصتهاى بسیار محدود زندگى است.
این نوع بهرهگیرى از
زمان، به آنها اجازه مىدهد:1. نگرشى جامع و فرا گیرد داشته باشند.
2. روشمند برنامه ریزى کنند.
3. به پیشرفت حرفهاى و شخصى خویش پردازند.
4. هماهنگ عمل کنند.
5. آمادگىشان براى انجام کارها روز به روز بهتر شود.
6. در رویارویى با بحرانها و حوادث نامنتظره، خرسندى و تسلط داشته باشند.
7. در پایان روز از احساس مثبت بودن سرشار گردند.
8. زمان را ذخیره سازند.
9.
مارک تواین مىنویسد: «اگر اهداف روشن نباشد، باید دو چندان زمان
صرف نمود و دو چندان تلاش کرد.»آن که در برنامههایش اهدافى آگاهانه و هوشمندانه پى مىگیرد
، با
استفاده از انضباط و انگیزش شخصى، بُعدى جدید در خویش پدید مىآورد کهاصطلاحاً
نیروهاى ناخودآگاه خوانده مىشود. روشن بودن اهداف و تعیین اولویتها ارتباط تنگاتنگ دارند. تعیین اولویت، اهداف روشن بسیار و آسان است و حتى مىتوان گفت،
وقتى
اهداف ابهام ندارد، میزان اهمیت و اولویت آنها احساس مىشود.ابهام در اهداف به
عدم تعیین اولویت و در نتیجه از دست دادن فرصت در کارهاى کم اهمیت مىانجامد.